آشنایی با اسطوره
شخصیتهای اصلی اسطورهها معمولا غیر انسان هستن مثل اولوهیت یا نیمه خداها و شخصیتهای فراطبیعی؛ اما ممکنه که نیمی انسان و نیمی حیوان هم باشن. اسطورهها بیشتر با الهیات و آیین همراه هستن و شخصیت اصلی اونها انسان نیست؛ اما دارای خصلتهای انسانی هم هستن. اونها حیوانات، خدایان یا قهرمانان فرهنگی هستن که اعمالشون در دنیایی دیگر رخ داده.
متن زیر بخشی از کتاب “اودیسه هومر” است که مثالی واضح برای درک این مفهوم در ادبیاته:
“زئوس خدای خدایان بود و همه باید از حکمش پیروی میکردند. او تصمیم گرفت آتنا را به ایتاکا بفرستد تا به شکل یک انسان درآید و با تِلِماخوس، پسر اودوسئوس، صحبت کند و در دل تِلِماخوس شجاعت ایجاد کند تا به دنبال پدرش برود. آتنا از جا پرید و صندلهای طلایی اش را پوشید و از قله کوه الیمپوس پایین آمد. وقتی به خانه اودوسئوس رسید، خواستگاران پنه لوپه را دید که ول میگشتند و تا حدی که شکمشان جا داشت، میخوردند و می آشامیدند. آنان کف خانه اودوسئوس را پر از خردههای غذا کرده بودند. نوشیدنیهایشان را روی همه فرشها و صندلیها ریخته بودند. به خدمتکاران دستور میدادند تا خواستههای بی پایانشان را برآورده کنند. آتنا غافلگیر شد. آتنا به شکل پیرمردی درآمد و نزد تلماخوس رفت که گوشهای ایستاده بود و با بیچارگی نگاه میکرد.”
انواع اسطورهها
به طور کلی، دنیای اسطورهها رو میشه به سه بخش تقسیم کرد: «سبب شناختی»، «ماجراجویانه» و «فرجام شناختی».
اسطورههای سبب شناختی
این نوع، به بررسی موجودات برتر میپردازه که خالقین جهان شناخته میشن و حقایق و قوانی موجود در اون رو طراحی و تدوین میکنن. مثلا کیهانشناسی سنتی در بعضی مناطق جهان، خورشید و ماه رو به عنوان عناصر اصلی خلقتت میشناسن و برخی متون هم در اروپا و آمریکای لاتین، ستارگان رو به عنوان عناصر برتر قبول دارن.
اسطورههای ماجراجویانه
این نوع در مورد قهرمانانیه که با چالشها و سختیهای بسیار زیاد در مقابل ظلم و شرارت ایستادگی میکنن و در برابر بیعدالتی میجنگن تا در نهایت نیک سرشتی و عدالت رو جایگزین شر کنن. از نمونه بارز این نوع میشه به “پیتر پارکر در مرد عنکبوتی”، “ماجرای جنگل نارنیا”، “هری پاتر اثر جی کی رولینگ”، “ارباب حلقهها و هابیت در این فیلم مشهور” اشاره کرد.
اسطورههای فرجام شناختی
این نوع به بررسی جزئیات پایان یک دوره یا عصر میپردازه و توصیههایی برای چگونه به پایان رسوندن این دورهها برای مخاطبین خودش داره. پیشگوییهای «قوم مایا» در مورد نحوه پایان یافتن جهان، مثالی از همین نوعه که رایجترین اونها، تقویم «قوم مایا» است که میگفت جهان در سال 2012 به پایان خواهد رسید.
تفاوت حماسه و اسطوره چیست؟
در بعضی جوامع، متون، جنگهای عقیدتی و در کل تاریخ اون کشور، نوشته شده و در بعضی جوامع هم برخی از این وقایع نوشته نشده. در هر دوی این جوامع، اسطوره میتونه وجود داشته باشه. اما حماسه فقط با توجه به اون چیزی که به خط نوشته شده و مکتوب باشه میتونه موجودیت پیدا کنه. تفاوت حماسه و اسطوره هم در همین نوشته و نانوشته بودن متون تاریخی خلاصه میشه.
تفاوت افسانه و اسطوره چیست؟
افسانهها معمولا رگههایی از واقعیت دارن و در واقع از حقیقت نشئت گرفتن. در افسانه، وقایع تاریخی و افراد به طرز اغراق آمیز فراطبیعی هستن و کارهای خارقالعاده انجام میدن. اما اسطورهها هیچ ریشهای در واقعیت ندارن و با تمثیل و جانبخشی، شکل واقعیت به خودشون گرفتن. پس تفاوت میان اسطوره و افسانه، در واقعیت و غیرحقیقی بودن اونهاست.
طبق یک داستان معروف یونانی، پرومتئوس، آتش رو از خدای خدایان “زئوس” ربود و به انسانها داد تا خودشون رو گرم کنن. زئوس هم برای مجازات، پرومتئوس رو به سنگی بست تا هر روز عقابها از جگر اون تغذیه کنن و روز بعد دوباره رشد کنه و این مجازات تا ابد ادامه داشته باشه. اما این داستان در واقعیت هیچ مبنای تاریخی نداره و تنها یک افسانه شناخته میشه.
در مقابل داستان قهرمانانی مثل رابین هود یا شاه آرتور که ریشه در واقعیت دارن، با پر و پال گرفتن داستان اصلی، تبدیل به افسانههای زیبایی شدن که از یک حقیقت در گذشتههای دور نشئت میگیرن.
نمونهای از متن داستان ارباب حلقهها:
روی جایگاه بلند نشست و نگاه کرد. اما خورشید را انگار سایه گرفته بود و جهان، تیره و بیگانه مینمود. سرش را دور تا دور چرخاند و چیزی جز تپههای دوردست ندید، مگر دوباره پرندهای بزرگ به شکل عقاب که در آن دورها در ارتفاع زیاد پرواز میکرد و در مسیری دایره وار و بزرگ، چرخزنان آهسته به طرف زمین فرود میآمد. در اثنایی که نگاه میکرد، گوشهای تیزش صداهایی را در بیشه زار پایین، در کرانه غربی رودخانه شنید. خشکش زد. صدای فریاد به گوش میرسید و در میان آنها با وحشت تمام توانست صدای زمخت اورگها را تشخیص دهد. سپس ناگهان همراه با فریاد بمی که از گلو برآید، صدای شیپوری عظیم برخاست و نفخه آن، تپهها را زیر ضربه خود گرفت و در درهها طنین انداخت و بانگ پرصلابت آن از این سر تا آن سر برفراز آبشار اوج گرفت.
سخن پایانی
دلایل زیادی برای اهمیت اسطوره شناسی وجود دارن و همونطور که در این مقاله گفتیم، این موضوع مربوط به پیشینه و هویت یک جامعه میشه و میراث فرهنگی ما رو نشون میده. در همه فرهنگها و جوامع، افسانهها و اسطوره و داستانهای فولکلور وجود دارن. اما برای درک بهتر هر کدوم از این مفاهیم باید اول از همه ویژگی هر کدوم از اونها رو شناسایی کنیم.
هر کدوم از این مفاهیم، داستانهایی دارن که بر اساس سنتها و آیینهای متعلق به یک گروه یا فرهنگ شکل گرفتن و ممکنه که جنبه کیهانشناختی داشته باشن. مثل نبرد بین ایزدان و پایان جهان مفاهیمی عادی تر مثل انتقام، حسادت و عشق.
توی این مقاله سعی کردیم که در مورد تاثیر اسطوره بر ادبیات اطلاعاتی به شما بدیم. اگه دوست دارین بیشتر در مورد مفاهیم ادبی مثل انواع زمانهای فعل در دستور زبان فارسی و حذف به قرینه لفظی و معنایی بیشتر بدونین، میتونین به صفحات مربوط مراجعه کنین یا اینکه بلاگ پرش رو دنبال کنین.
- آرایه اشتقاق چیست؟ |… توسط پریسا غلامی سپتامبر 4, 2024 معرفی آرایه اشتقاق در یک نگاه در آرایه اشتقاق یا…
- بهترین روش تقویت تاریخ دهم توسط شیما صالح آبادی می 16, 2024 بهترین روش تقویت تاریخ دهم چیست؟ به طور کلی، برای…
- بهترین روش تقویت علوم… توسط رستاک مارس 16, 2024 روش تقویت علوم ششم دبستان خیلی راهها برای تقویت علوم…